۱

جادوگری با یک شیر




باران حدود ساعت هفت شب باریدن می‌گیرد. ابتدا مردّد، چند قطره روی شیشه‌ی جلوی اتومبیل، چند نقطه‌ی روشن روی کثیفی شیشه‌ها. آنقدر نیست که بخواهیم برف‌پاکن‌ها را روشن کنیم.

اَن۱ و ایزابل۲ روی صندلی‌های عقب چرت می‌زنند. آدرین۳، همانطور که همیشه روی عکس‌هاست، بین دو خواهرش نشسته. جرقه‌ای در چشم‌هایش این سو و آن سو می‌رود، پرتویی از شادی. خوابِ دخترهای بزرگتر به او اطمینان می‌بخشد. وقتی کسانی که دوستمان دارند تسلیم خواب می‌شوند، هیچ اتفاق بدی نمی‌تواند بیفتد. اگر آن‌ها بخوابند، پس اطمینان حاصل کرده‌اند که ما دچار هیچ حادثه‌ی هولناکی نخواهیم شد. وانگهی، استراحت آن‌ها، نوعی دوری و حواس‌پرتی نیست_مثل شعله‌ای است که از شدت آن کاسته می‌شود ولی هرگز خاموش نمی‌شود. آدرین مستقیماً به جلو، به فاصله‌ی بین



1-Anne
2-Isabelle                                             3-Adrien



ایزابل بروژ
نویسنده: کریستیان بوبَن
مترجم: مهوش قویمی
ناشر: انتشارات آشیان
نوبت چاپ: چهارم، ۱۳۹۰

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها