۱

آگهی را در رومه می‌خوانی. چنین فرصتی هر روز پیش نمی‌آید. می‌خوانی و باز می‌خوانی. گویی خطاب به هیچ‌کس نیست مگر تو. حتی متوجه نیستی که خا‌کستر سیگارت در فنجان چایی که در این کافه‌ء ارزان کثیف سفارش داده‌ای، می‌ریزد. بار دیگر می‌خوانی‌ش، 《آگهی استخدام: تاریخدان جوان، جدی،  باانضباط. تسلط کامل بر زبان فرانسه‌ء محاوره‌ای.》 جوان، تسلط بر زبان فرانسه، کسی که مدتی در فرانسه زندگی کرده باشد، مقدم است. 《چهارهزار پسو در ماه، خوراک کامل، اتاق راحت برای کار و خواب.》 تنها جای نام تو خالی است. این آگهی می‌بایست دو کلمهء دیگر هم می‌داشت، دو کلمه با حروف سیاه بزرگ: فلیپه مونترو. مورد نیاز است، فلیپه مونترو، بورسیهء سابق در سوربون، تاریخدانی انباشته از اطلاعات بی‌ثمر، خوکرده به کندوکاو در لابه‌لای اسناد زردشده، آموزگار نیمه‌وقت مدارس خصوصی، نهصد پسو در ماه. اما اگر چنین آگهیی می‌دیدی بدگمان می‌شدی و آن را شوخی می‌گرفتی. 《نشانی، دونسلس ۸۱۵》. شمارهء تلفنی در کار نیست، شخصاً مراجعه کنید.



آئورا
نویسنده: کارلوس فوئنتس
مترجم: عبدالله کوثری
ناشر:

نشر نی

نوبت چاپ: هشتم، ۱۳۹۲


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها